مقدمه:
مولفه هاي جز
دستمزد وجود دارند كه نيروي كار اعلی را حفظ مي كند عاملي ديگري جزء بهاي نازل
كالا نيز وجود دارند كه مشتريان خود را صیانت مي نمايند همچنين باب توسعه و اقتصاد
كشور به جزء ثروت و منبع‌ها موجود در آن عوامل بود دارند كه پيشرفت را تضمين مي
كند. چه بسا كشورهايي كه با در دست داشتن معادن، منابع مختلف از تمام كشور هاي با
درآمد كم و صرفه‌جویی ضعيف تك محصولي به سمت شمار مي روند و كشورهاي كه با فقر منابع
طبيعي داراي اقتصادي كار آمد و تاثير عبور مي باشند و البته فاكتور اصلي و مهم
ديگري به آوازه مديريت نيز به سمت كمك مي آيد.
مديريتي، يك مديريت
صحيح اسم مي شود كه يك مديريت اثربخش مي باشد. مديريت موثر پاره منابع اصلي توسعه
ملتها شده است و مهمترين منبع‌ها لازم براي توسعه ملتها است. اعمال مديريت توسط مدير
در موفقيعت يك اداره پرتره بسزايي دارد هر چه سازمان پيچيده تر باشد نقش مديريت
دشوار خیس خواهد شد. مديريت يعني تصميم گيري در دوران درخور با افراد مناسب در جاي
كه فعاليت باب آن جريان دارد.
مديران موثر،
رهبران موثري هستند كه حرف اعمال مديريت اصلي و كار آمد خویش مي تواند نقش به سزايي
در جامعه از طريق مشاركت باب صنايع و ارائه خدمت مطلوب ايفاء نمايند و مديران موثر
و موفق مديرانی هستند كه پوشیده به سمت جامعه علم و تجربه باشند ديگر زمان آن كه مدير در
يك برج دراز و لوكس بنشيند و از راه دور كنترل و دستور دهد سپري گرديده است حال
زمان آن فرا رسيده است.
كه مردان و زنان
سخت كوش و زرنگ و اثر بخش با ايجاد انگيزه و تقويت ادراک همكاري و جلب مشاركت و
روابط هم روی افسار امور را در دست گرفته و مديريت سازمانهاي وسيع و گسترده پيچيده
كنوني را به تقبل گيرند چرا كه آغاز مشاركت همگاني و بكار گيري كليه عوامل و امكانات
راه رسيدن به موفقعيت بس دشوار و خطير است.
مديريت را مي توان
متشكل از بیرق و هنر دانست به کوه طور كه بخشي از دانش مديريت را مي توان از طريق آموزش
فرا گرفت و بخش ديگر را ضمن كار بايد آموخت و در واقع بخشي را كه با آموزش فرا
گرفته مي شود علم مديريت و ديگر بخش را كه سبب به كار بستن پس‌انداز در شرايط
الوان مي شود هنر مديريت مي نمايند.
فرايند مديريت
متشكل از 5 آخشیج به سمت نام هاي برنامه ريزي، سازماندهي، هدايت، كنترل، كارگزيني مي
باشد. كه در بخشه هاي مختلف جامعه از جمله دولتي، صنعتي، بازرگاني و پرورش فعاليت
مي كند.
افراد به منظور
تامين زندگي مادي و معنوي خود همه فعاليتهاي اقتصادي در اقتصادبازار را انجام مي
دهند اين قضا طبيعتا هنگامي كه فاليت اقتصادي در جهت الگو و آراستگی تشكيلاتي باشد نيز
صحت دارد خواه آنها خودشان فصل درگير فعاليت اقتصادي شوند خواه عمدتا ويژگي
اقتصادي داشته باشند و خواه عزب فعاليت اقتصادي را نظم دهند، عجيب اين كه اين امر
اغلب به حساب نمي آيد و نفعي كه در به حداكثر حمل کردن درآمدها در اقتصاد بازار وجود
دارد قدرت محرك كليه فعاليتهاي اقتصادي است زيرا هر فعاليتي كه نيازمند كالاها و
خدماتي باشد اما به سمت عنوان كالاهاي آزاد باب اختيار عاملان نباشد مستلزم اين است كه
جهت كسب و درآمدهاي آتي كنترلي بر روي آنها باشد.
قبل از قرن هفدهم
بیرق و فلسفه با يك ديگر باب قلمرو معارف بشري مورد تحقيق واقعي مي شوند و مرز مشخص ميان
آن دو وجود نداشت. تا ثانیه كه باب دوران رنسانس فرهنگ اومانسم زمينه هاي شناخت مسائل اجتماعي
را از طريق خرد و تجربه به سمت وجود آورد اين روند در خلال قرن 17 آنچنان شتاب يافت كه
انگیزه شد در ابتداي قرن18 پچ‌پچ ي استقلال و جدايي علوم اجتماعي از فلسفه آغاز شود
و پديده آزادی انفكاك حقایق اجتماعي از فلسفه نيز به طور طبيعي اين انديشه را
نمودار ساخت كه پديده اجتماعي ويژگي هاي منظمي دارند و رسم حاكم بر رفتار
اجتماعي همانند قانون مندي حاكم بر جهان جرم و طبيعت است باب مورد اقتصاد هم انديشمندان
صرفه‌جویی معتقد بودند كه فعاليتهاي آدم در توليد توزيع و مصرف تابع قوانين طبيعي
است كه بايد آنها را شناخت تا آن كه بتوان و روابط علمي بين پديده هاي اقتصادي را تبين
كرد.
فرضيه هاي تحقيق:
1- پیوندگر مراد داري
بين مشاركت کارکنان و افزايش عملكرد آنها وجود دارد.
2- رابطه مراد داري
بين به سمت كارگيري آموزش باب سازمان و افزايش كارآيی كاركنان وجود د ارد.
3- رابطه معنا داري
بين به كار گيري پرداخت حقوق و مزايا برازنده با عملكرد كاركنان اداره وجود دارد.
4- رابطه معنا داري
بين بكار گيري رهبري و افزايش كارآیی عملكرد كاركنان بود دارد.
5- رابطه مراد داري
بين انگيزش و افزايش عملكرد كارمندان بود دارد.
هدف تحقيق:
پذیرفتاری سازماني عامل
بسيار مهمي براي درك و فهم رفتار سازماني و پيش بيني كننده خوبي براي تمايل به
باقي ماندن باب شغل مي باشد تعهد و پايبندي مانند رضايت شغلي، تاخت نگرش كلي نزديك به
بازهم و در ارتباط حرف هم مي باشند كه به رفتارهاي مهمي در سازمان مي انجامد بسياري از
اين رفتارها در جهت افزايش بهبود سازماني بوده و باعث پيشرفت و ترقي سازمان مي
شوند. آراستگی در كار، مشاركت در امور مختلف سازمان، پذيرش مسئوليت، عدم ترك كار و عدم
غيبت از تمام عوامل و پيامدهاي صفت تعهد بالا مي باشد كه اين پيامدها در جهت
بهبود و پيشرفت اداره نقش اساسي دارند. چرا كه كارمنداني كه رفتارهاي فوق را بروز
دهند زمان زمان طولاني در اداره مي مانند و همچنين تلاش بيشتري را در راه موفقيت
سازمان
مي نمايد. همچنين تعهد سازماني علاوه بر اثرات فی‌نفسه و جدي كه بر عملكرد سازمان
دارد مي تواند پيشگويي كننده مهمي براي اثر بخشي و كارايي سازمان باشد. لذا ناديده
گرفتن ثانیه براي اداره زيانبار بوده و هزينه هاي زيادي را نيز به دنبال خواهد داشت.
به سمت صورت مشخص
اگر ميزان پذیرفتاری سازماني كاركنان از سطح بالايي برخوردار باشد مي تواند آثار و
تبعات ذيل را براي موسسه به دنبال داشته باشد. و به سمت بيان ديگر مي توان اين موارد
را به عنوان ويژگي هاي افراد و كاركنان متهد نيز حرف شمرد:
1- پذيرش و قبول
ارزش ها و اهداف اداره از سوي كاركنان
2- علاقه و تمايل
شديد كاركنان به ماندگاري باب اداره ها
3- به كارگيري
حداكثر اهتمام و توان باب جهت انجام وظايف سازماني.
همچنين شواهد و
مدارك معتبري وجود دارد كه حاكي از تاييد پذیرفتاری سازماني بر جنبه هاي مختلف رفتار
كاري كاركنان مي باشد كه از تمام مي توان به موردها مشروح زير اشاره كرد.
اولاً عاطفه متعهد
و وفاداري افراد به سازمان باعث مي شود نرخ ترك پرستش و غيبت باب سازمان كاهش يابد و
با به سمت کمینه ممكن برسد.
ثانياً افرادي كه
از تعهد سازماني بالايي بهره‌مند هستند، كمتر به فكر يافتن فراغت ها و موقعيت هاي
شغلي جديد در ديگر سازمان ها مي باشد.
ثالثاً تعهد
سازماني داراي تأثير مستقيم باب ميزان تلاش و عملكرد كاركنان دارد و افرادي كه از تعهد
سازماني بالايي برخورار هستند حداكثر مساعي و تلاش خود را باب جانب انجام هر چه بهتر
وظايف سازماني به كار خواهند برد.
ضرورت تحقيق
امروزه ايران از
لحظ زماني باب موقعيتي قرار دارد كه تمايل و تلاش خویش را به سوي صنعتي شدن معطوف
كرده است اما بود ابرقدرت هاي مخالف و تحريم هاي آنها از يك طرف و ضعف مديريتي كه
امروزه در كشور بود دارد از جانب ديگر مانع پيشرفت كشور شده است.